مجموعه6, مقالات مهم

آری، هنوز باید از آموزش سخن گفت!

آمار منتشر شده از سوي فدراسيون بين المللي ديابت حاکي است که بيش از 418 ميليون نفر از بزرگسالان در سراسر جهان به ديابت مبتلا هستند و تا 25 سال آينده اين رقم به بيش از 600 ميليون نفر خواهد رسيد! برآوردها نشان از افزايش دو برابري عده مبتلايان به ديابت در منطقه خاورميانه و شمال افريقا دارد يعني 35 ميليون و چهارصدهزارنفر به 72 ميليون و صدهزار نفر خواهد رسيد. در ايران نيز بيش از 12 درصد بزرگسالان به ديابت مبتلايند که به معضلي بهداشتي- درماني و اجتماعي بدل شده است!

اصولاً هدف اصلي در درمان ديابت، قرار دادن ديابتي در شرايطي است که بتواند بدون محدوديت، از زندگي فعال وشاداب و طول عمر طبيعي برخوردار گردد. تحقق چنين شرايطي امکان پذير نيست مگر با آموزش به بيمار و اطرافيان وي. مبتلايان به بيماري هاي مزمن از جمله ديابت، نيازمند همراهي و حمايت هستند تا بتوانند بخوبي دستورات درماني را در زندگي روزمره خود به کار بندند و برنامه خود را پيش ببرند.

در درمان ديابت، محور، فرد ديابتي است. به اين ترتيب پزشک نبايد در نقش قيم بيمار ظاهر شود بلکه بايد خود را شريک درمان بداند و در همين راستاست که آموزش به عنوان شرط اساسي درمان مطرح مي شود تا فرد ديابتي براي همکاري در تيم درماني آماده گردد. آموزش ها بايد به گونه اي باشد که ديابتي را به توانمندي لازم برساند تا ديابتي بتواند از عهده مشارکت برآيد. اصولاً ديابتي هاي نوع 1 و يا افراد تحت انسولين درماني بايد تحت آموزش قرار گيرند و به ديابتي هاي نوع 2 نيز توصيه شده است که تحت آموزش هاي لازم قرار گيرند.

متأسفانه ضرورت آموزش کيفي و کاربردي با هدف کنترل مطلوب قندخون و مهم تر از آن بهبود کيفيت زندگي ديابتي مقوله اي است که هنوز در کشور به آن اهميت داده نمي شود. اگر چه انجمن ديابت ايران و فعالان آموزش در اين حوزه، از صرف وقت گرانبهاي خود دريغ نورزيده اند و آنچه امروزه در تأييد آموزش در محافل علمي مشاهده مي شود حاصل فعاليت هاي پي گير سال هاي متمادي اين تلاشگران است، با اين وجود هنوز شاهد آمارهاي هزينه هاي گزاف درمان عوارض ديابت ناشي از سهل انگاري ها و درمان هاي نادرست ديابت و حتي مرگ و مير هستيم! رياست مرکز تحقيقات بيماري هاي غيرواگير پژوهشکده غدد و متابوليسم دانشگاه علوم پزشکي تهران در نخستين نشست تخصصي آکادمي اقتصاد سلامت اظهار داشت: «10 درصد از مرگ و ميرهاي کشور در رده هاي جنسي و سني مختلف به ديابت برمي گردد!»

 

دستور العمل هاي باليني سال هاست به ما توصيه مي کند هر فرد ديابتي بايد از آموزش هاي لازم برخوردار شود. اين آموزش ها بايد بلافاصله بعد از تشخيص ديابت آغاز گردد و سپس نيز بر اساس نياز بيمار ادامه يابد. اين آموزش ها نه فقط فرد ديابتي بلکه اطرافيان وي را نيز بايد دربرگيرد. طبق نظر کارشناسان علوم رفتاري، اصولاً تغيير هر رفتار زماني ميسر است که: 1- به فرد اطلاعات مربوط به رفتار هدف داده شود و 2- انگيزه کافي براي مشارکت در تغيير رفتار و اعمال رفتار جديد به وجود آيد. دو نکته ذکر شده، مهم ترين و برجسته ترين وظايف يک آموزش دهنده است. اما از سوي ديگر، سياستگزاران، متخصصان و دست اندرکاران اجرايي نيز بايد از چنين افرادي حمايت کنند تا ايشان همچنان بتوانند انگيزه خويش را در ادامه اين فعاليت پر مسئوليت و نيازمند تلاش مستمر، حفظ نمايند. در همين راستا، انجمن ديابت ايران به سهم خود، روز 2 مرداد ماه را روز تجليل از آموزش دهندگان ديابت نامگذاري کرده است. اين روز مصادف با عروج معصومانه بانوي انجمن ديابت ايران؛ شادروان مهندس فاطمه طالقاني است. کسي که به حق مي توان وي را سمبل يک آموزش دهنده متعهد دانست. کسي که زندگي خويش را وقف آموزش تغذيه به ديابتي ها نمود. کلام را با گراميداشت يادش و با جمله اي از وي خاتمه مي دهم: «ايجاد ارتباط مناسب و صرف وقت براي دستيابي به مقصود يعني سلامتي؛ ويژگي است که هر که ادعاي درمان کسي را دارد بايد به آن عمل نمايد و فراموش نکنيم که در برقراري اين ارتباط، زمان مطرح نيست!»

برگرفته شده از مجله پیام دیابت شماره 75


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *